سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 91/12/22 | 9:10 عصر | نویسنده : nargesss


می نویسم برای روزگاری که نیستم..

برای روزهایی که جز یک کفن و قدری خاک که با تمام توان در برم گرفته

دارایی و جایی ندارم

می نویسم برای تو که امشب میهمان سرزمین منی

نمی دانم کدام گوشه صحن این حرم نشسته ای

ولی می دانم عاشق ترین مرد خدایی

برای تو می نویسم

که لحظه ای فراموش نکردی رسالتت را

جمعه ای نشد که سر نزنی به وادی الوداع حسین و تجدید عهد نکنی با او..

یابن الزهرا

برای تو می نویسم که بهترین مرد خدایی

آغاز کلام سلام است

پس

سلامی از جان و دل وصیت می کنم برای لحظه لحظه هایی که زنده ام

و پس از مرگم تا مادامی که قیامت بر پا شود و حشر و حساب فرا رسد

در دمادمی که قرار می گیرم در حضور خداوند،

در محضر زهرای اطهر

در حضور مولای قلبم علی

که شیعه اویم و آرزو دارم مرا بپذیرد به کنیزی و کوچکی

یا مولا یادتان باشد چهل صبح با نام خدا عهد بستیم

که اگر آن جمعه با شکوه که به حضورت نورانی می شود

حاضر نبودم و دستانم از دنیا کوتاه بود

از گور برخیزم و حاضر شوم در خدمتت.

مولای من

نرگس دلش می خواهد سرباز شما شود

سرباز کوچک شما

یادتان باشد هر چه صدا زدم نیامدی

اما شک ندارم که آمدنت دور نیست

می آیی و می دانم دیر هم شود باز

وعده داریم که ببینم روی ماهت را گل نرگس

وعده داریم که مرا سرباز خود کنی

با همین جان ناقابل و همین دستان کوچک

که پر از عشق است به تو و پر از یقین که تو عهدت را خلاف نمی کنی...

 

 




  • آنکولوژی
  • بازی های کامپیوتری